مار دریا
اثر داکتر رووف روشان
دران سال زیاد باران بارید
دریا که از قلب شهر میگذشت
آماس کرد
لبریز ه کرد
آب از کنارهها سرازیر شد
از سرک گذشت
و از دروازهٔ بزرگ به صحن حبیبیه ریخت
بند ناظر صفر را پوشانید
من در اول خوشی کردم، خنده کردم
از کتارهٔ ٔپل شاه دو شمشیره دریا را دیدم
مثل ماری خشمگین میجنبید
مثل مردم مست به دیوارهها میخورد
از هوای نمناک و پاک بهار لذت بردم
پسان غمین شدم
اگر سیلاب کسی را ببرد؟
اگر سیلاب دهی را ویران کند؟
از آنروز در گذشتهٔ دور
بیشتر از شش دهه گذشته است
کسی ندیده است
دریا بار دگر خشمگین شود
حتی آنگاه که اجنبیان
و جنگ سالاران دران
خون ریختند
فریمانت، کلیفورنیا
جوزا ۱۳۹۱
حبیبیه: لیسهٔ حبیبیه در جوار ٔپل باغ عمومی در قلب کابل
بند ناظر صفر: بندی که از دریای کابل آب را از کنار کوچهٔ کریم مارگیر جانب ده افغانان و
سر حوض مرغابیان میپرد