The Roashans – All about Afghanistan's politics, culture, and more…
by: Dr. G. Rauf Roashan
Abstract: Every day brings us closer to April 2014, a month set for Afghanistan’s presidential elections. Friend and foe alike are interested to see what is in the making for this country that has lived a most turbulent life for the past over thirty years. Let us have a look together at what may be in the cards for her.
بازي سايه ها
نوشته ي داكتر رووف روشان
آنگاه كه به گذشته چشم وا ميكنم
ميبينم كه در سايه ها شنا ميكنم
سايه هاي سياه و تاريك
درتنگناهاي هراسناك وباريك
سايه هاي كوچك و بزرگ
گاه مبهم، گاه سترگ
گاه سايه ي وجود
در قيام يا سجود
گاه سايه هاي ثابت
گاه لرزان كاه صامت
گاه افتاده پيش پا بر زمين
گاه برديوار،گاه چنان وچنين
سايه ها، گاه نقش ها
گاه موزون، گاه هيولا
گاه در دستم، گاه بر پا
گاه پيشرويم،گاه در قفا
گاه چون نقش محبوب
دلپسند و مرغوب
گاه جسم در ميان سايه و نور
گاه نور پشت جسم و از دور
گاه عبرت انگيز
گاه با حس و حواس در ستيز
گاه سايه ي سياه نفرت
گاه سايه ي مردود نخوت
گاه سايه ي هولناك جنگ
گاه سايه ي تزويرو نيرنگ
اين يكي سايه ي دوستي
آن دگر سايه ي نفاق و دوري
اين يكي سايه ي غرور
آندگرسايه نداردعشق است ونور
سايه ها چون ابر هاي سياه
گاه چون پيكره ها در يلدا
و من با سايه ها در بازي
مصروف تخيل و پيكره سازي
سايه ها از جهان خود بگوييد
درتاريكي ها زندگي رابجوييد
سايه هادر جهان خاموش
گاه معلوم، گاه فراموش
بگوييداز هراس در تاريكي
ازدردهاچه دروسعت چه درباريكي
از غم هاي فراوان ژرف
از بازيهاي جهان شگرف
از بلندي هااز پاياني ها
از سوگ ها از خورسندي ها
از لرزه ي خود در مقابل شمع
از گريه ي تلخ درمقابل جمع
از اوهام، از ابهام
از واقعيت از ايهام
از دوستي، از دشمني
از دوري گزيني از روشني
از كوتاهي ها و درازي ها
از آرامي ها،از رقاصي ها
از آنگاه كه خواَبيد يا بيدار
ازگاهي كه كوريد ياصاحب ديدار
بمن از آيينه بگوييد
سایه ی مرادرآیینه بجویید
توامان با اوهام
چون عشق هاي بي فرجام
مرا رها كنيد
از من ترك جفا كنيد
سايه ها گاه چون عمر گذران
و من در مسير شما حيران
گاه از شما گريزان
گاه بدنبالتان آويزان
گاه از شما در هراس
در تشويش در وسواس
سايه ها در چشم من
درآرامش من درخشم من
سايه ها، تاريكي ها
كاش مرابگذاريد تنها
كه در نور زرين آفتابي مهربان
سير كنم، باشم در جولان
جهان را روشن ببينم و پاك
از آسمان ها تا به مغاك
همه چیزراازشش جهت غرق نور ببینم
واز سایه هادور ببینم
و آدمي را به عشق روشن فراخوانم
وگل گذارم ورنگ بر صفحه ي روانم
فريمانت، كليفورنيا
۱۳۹۲ اسد